مهدی

مهدی جان تا این لحظه 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن دارد

عمرمی


تاریخ : 20 خرداد 1392 - 01:11 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 950 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

نفسمی


تاریخ : 20 خرداد 1392 - 00:58 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 6147 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

عاااااااااااااااااااااااااااااشقتیم

مهدی جونم مامانی واقعا معدرت میخوام یه چند روزی بود که حال مامانی خوش نبود و نتونستم همه عکسهارو بذارم تو وبلاگت الهی مامان دورت بگرد تو همه زندگی منی تو عشق منو عمر منی میمیرم برات تپش قلبم.


تاریخ : 20 خرداد 1392 - 00:45 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 714 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

عاااااااااااااااااااااااااااااشقتیم

نفسم دیروز رفته بودیم پارک منو بابایی عاشقتیم و میمیرییم برات ما بی تو هیچیم تو تنها دلیل بودن مایی تپش قلبم


تاریخ : 18 خرداد 1392 - 05:28 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 667 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

وایییییییییییی خدا مهدی مامانی کم مونده بود بمیرم ها.....!

مامانی قربونت برم فدای نفست جونم به نفست بستست خدایا شکرت هزاران هزار بار شکرت.مهدی جونم الان که دارم این نوشته رو مینویسم انقد گریه میکنم که چشام مانیتورو درست حسابی نمیبینه خدایا به عظمتت و حکمتت شکر ای خدا جونمو میدم واسه مهدیم ازت خواهش میکنم همه درد و بلاهی عشقم مال منو جون من باشه مامانی الان نیم ساعت پیش انقد ترسوندیم که به قرآن قلبم داشت از سینم میومد بیرون انقد ترسیدم که فقط تونستم فزیاد بکشم بگم یا مهدی ای مهدی تو رو شکر که هستی و کمکمون میکنی مامانی نمیدونم چت شد نشسته بودی بغل دایی و داشتی بازی میکردی یهو نمیدونم از چی وحشت کردی و بدنت سفت شد و شروع به لرزیدن کردی همچین گریه کردی که کلا رنگ پوستت تغییر کرد و نفست به کل رفت و چشات داشت میرفت وااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییی مردم من ولی قربون خدا برم که میدونه من به عشق عشقم تو زنده ام یهو واقعا خدا تو رو به من بخشیدی چشات درست شد و نفست برگشت خدایا شکرت یامهدی مخلصتم مهدی جونم تو همه هستی منی عشقمی عمرمی نفسمی تپش هر ثانیه از قلبم به ون تک نفست بستست خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مهدیمو کلا خوبش کن خدایا تمنا میکنم مهدیم هیچ وقت نفس نره و تشنج نکنه خدایا من مهدیمو از خودت میخوام من معجزتو میخوام تو رو خدا شماهام از ته ته دلتون دعا کنیین مهدی قربون بزرگی و حکمت خدا مهدی منو ببخش مامان ببخشتم دست منکه نیست اگه به من بود جونمو بت میدادم تا خوب خوب شی مهدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی همه هستیمی قوی باش و دیگه مریض نشو مهدی من طاقت دیدن تو رو تو بیمارستان زیر اون همه دستگاه ندارم مامانی من دیگه نمیتونم 1ثانیه بستری شدنتو ببینم مهدی تو رو به همون خدا و به همون امام بزرگش مهدی(عج)سپردم تنت سالم باشه و غم نبینی مامانی التماست میکنم به اون پاهایه نازو چوچولوت میافتم دیگه مریض نشو و مقاوم باش خدایا از اینکه عشقمو به من بخشیدی و دوباره هدیه کردی ازت سپاسگذارم خدایا عاشقتم.عشقمو به خودت میسپارم مهدی بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس مامان میمیره واسه نفست.


تاریخ : 14 خرداد 1392 - 03:19 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 877 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

روز خوب عشقم

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای که عاشقتم عشق چوچولو اما بزرگ مامانی دیشب بابای از سر کار که اومده بود بااینکه خیلی خسته بود ولی گفت آماده شین بریم بیرون .تو هم خیلی دلت میخواد تا زود زود بریم بیرون راستش حوصله هردومونم سر رفته بود مامانی عاشق این کارته که وقتی آماده میشم تو میبینی که من لباس بیرون پوشیدم همه چی رو ول میکنی و بر میگردی طرف مامانی و دستای چوچولوتو باز میکنی و نق میزنی و هی میگی ماماماماما(ماما)تا بغلم نگیرمت زود شروع میکنی گریه واسه همین همیشه تو رو هم میشونم کنارم و آماده میشم چون اونموقه خیالت راحته که جای نرفتم وای که خیلی دوستدارم.

خلاصه عمرم آماده شدیمو رفتیم پارک همین که از ماشین پیاده شدیم شروع کردی از ته دلت خندیدن و تو بغلم نی نای کردن انگاری بااین کارات دنیا رو به منو بابای دادی

نفسم وقتی رفتیم کنار تاب و سرسره انقد ذوق کردی وقتی بچه هارو دیدی به اونا نگاه میکردی و به زمین نگاه میکردی دلت میخواست توهم بذارم زمین تا بری پیش اون پاهاتو همچین صاف دراز کردی که میخوام برم پایین وای خدارو شکر که هر روز بزرگتر میشی و خوبتر و پیشرفت میکنی مامانی تو پارک آهنگ بود انقد خندیدی و بازی کردی که ما هم به خوشی تو خوش میشدیم فداتشم از پارک انقد خوشت اومده بود که هی میگفتی بابابابا(بابا) مثل اینکه داشتی تشکر میکردی از بابایی ازت پرسیم مهدی از پارک خوشت اومده مامانی زود به زود باییم پارک سرتو آوردی پایین و چشاتو بازو بسته کردی و تایید کردی که آره بابای رفت غذا خرید واسمون انقد خوشت اومده بود که هی میخندیدی موقه برگشتن انقد خوش گذشته بود که تو ماشینم باآهنگ میرقصیدی وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای من میمیرم واسه خوشیت قرار شده از امروز هر روز شبها بریم پارک و تو خوش بگذرونی مامانی زود زود خوبه خوب شو تا تو پارک شلوغی کنو بدو بدو کن ایشاللا هزارتا بوس از مامانی و بابایی واسه مهدی گلی بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس.


تاریخ : 05 خرداد 1392 - 19:41 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 801 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر

خوب بخوابی نفسم

تپش قلبم امروز بد چند روز و کلی بی خوابی لالا کردی خوب بخوابی نفسم خوابای فرشته هارو ببینی هزارتا بوس از مامانی بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس.


تاریخ : 05 خرداد 1392 - 00:53 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 921 | موضوع : وبلاگ | 11 نظر

گل پسرم

عشقم"عمرم"نفسم"زندگیم خدارو شکر خدارو روزی هزار بار شکر تبت کاملا قطع شده و ایشاللا که دیگه تب نمیکنی فداتشم مهدی جونم عشقم عمرم تو همه هستی منی مامانی به ناز نفسته که زندست تو تنها دلیل زنده بودنمی باتو همه دردامو همه مشکلامو فراموش میکنم با تو ست که دنیا مال من میشه خدا واقعا مهربونو بزرگه ای خدای بزرگ متشکرم بابت همه چی بابت وجو ناز این فرشته ی که به من دادی این فرشته ای که شده همدم و مونس تک تک ثانیه هام شده امید و آرزوهام خدایا خودت پسر نازموزود زود بهتر و بهترترش کن تا مثل کوه پشت مامانش باشه مهدی دنیامی مهدی جونم دیگه اصلا مریض نشو درد و بلات به جونم من باتوست که زندگیم رنگ داره این وجود ناز توستت که به من آرامش میده تو چشم چراغ خونمی تو همه هستیمی ای خدا همه نی نی ها رو شفا بده و نی نی منم میون اونا آمین.


تاریخ : 04 خرداد 1392 - 23:38 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 746 | موضوع : وبلاگ | 7 نظر

الهی مامان فداتشه پسرکم

پسرک گلم الهی من فدای نفست آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا مامانی باز امروز تب کردی هان آخه مامان که همش مواظبته که هیچیت نشه چرا باز تب کردی؟مگه تپش قلبم تو نمیدونی که وقتی تو تب میکنی ممان میمیره عشقم به خدا الن که دارم اینو مینویسم دستهام از نگرانی مثل یخ شده آخه چون یه بار از تب ...... شدی من دیونه میشم تبتو میبینم .

وقتی تو تب میکنی بلا فاصله مامانی دستهاش یخ میکنه و احساس میکنم سردمه و دستهامو خودم میلرزم و سرم شدیدا گیج میره آخه گلم تو چرا تب میکنی؟ای کاش میشد من جای تو تب کنم من جای تو مریض شم و تو تنت سالم وسلامت بمونه مهدی تو منی و من میمیرم برات مامانی تو رو خدا زود خوب شو امشبو تا صبح بالا سرت بیدارم و دعا میخونم ایشاللا که زود زود تبت بیاد نرمالو منم حالم خوب شه با1 تب تو من حالم خیلی بد میشه میدونی خانم جون بعضی موقه ها عصبی میشه و میگه تو (من.مامانی)میمیره باور کن اگه بدونم من بمیرم تو خوب خوب میشی و حتی دیگه تبم نمیکنی بی درنگ همین الان میمیرم تا تو چیزیت نشه الان که حالم اصلا خوب نیست بابای و خانم جون عصبی شدنو دعوام میکنن ولی اونا که تو دل من نیستن اونا که نمیتونن منو درک کنن مهدی جون خودتم واسه خودت دعا کن چون تو فرشته ی کوچیک آسمونی هستی دعا کن تا زود زود خوب شی و الانم تبت کاملا نرمال شه تا مامانی حاش خراب نشه مهدی تو دنیای منی نمیدونم چه جوری بگم که بی تو هیچم فقط میگم نفسمی و تپش قلبم خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا التماست میکنم مهدیم الن تبش بیاد پایین آمین.


تاریخ : 03 خرداد 1392 - 06:51 | توسط : مامان مهدی | بازدید : 841 | موضوع : وبلاگ | 8 نظر